سدان بزرگ LS به عنوان نخستین محصول لکسوس در سال 1989 معرفی شد. نسل پنجم این خودرو از سال 2017 در بازار حضور دارد. این مدل در سال 2020 بروزرسانی شد و حالا با مدل 2026 در بازار ژاپن، تغییرات اندکی را تجربه میکند.
سدان بزرگ LS به عنوان نخستین محصول لکسوس در سال 1989 معرفی شد. نسل پنجم این خودرو از سال 2017 در بازار حضور دارد. این مدل در سال 2020 بروزرسانی شد و حالا با مدل 2026 در بازار ژاپن، تغییرات اندکی را تجربه میکند.
هونگچی به عنوان برند لوکس عضو گروه فاو، برای عرضه یک کراساور هیبرید به نام HS6 آماده میشود. البته در سال 2023 هم قرار بود که خودرویی به همین نام توسط هونگچی عرضه شود، که البته بعدا به عنوان نسل دوم HS7 وارد بازار شد. به هرحال تصاویر و برخی اطلاعات مربوط به هونگچی HS6 در ماه آگوست توسط وزارت صنعت و فناوری اطلاعات چین (MIIT) منتشر شد. نخستین نمایش عمومی هونگچی HS6 در نمایشگاه Changchun اتفاق افتاد که چند روز پیش برگزار شد.
مهر 1404: طبق جدیدترین اطلاعات موجود، شرکت هرمس خودرو برای واردات کراساور جدید هیوندای اقدام کرده است. این محصول سال 2023 در نمایشگاه شانگهای رونمایی شد و یک کراساور دیفرانسیل جلو محسوب میشود.
این خودرو درواقع همان هیوندای iX35 NU محسوب میشود که با سبک طراحی جدید، به بازار عرضه شده است. این خودرو قرار است به زودی وارد بازار کشور شود.
برخی جزئیات بدنه هیوندای موفاسا همچون جلوپنجره بزرگ، چراغهای جلو متشکل از خطوط شکسته و هلالی گلگیرهای مشکی، به سایر کراساورهای ساخت این برند کرهای شباهت دارد، اما برخی موارد دیگر همچون تزئین ستونها با رنگ مشکی و البته طراحی عجیب چراغهای عقب، موفاسا را از دیگران متمایز کرده است.
ابعاد بدنه هیوندای موفاسا در طول، عرض، ارتفاع و فاصله بین محورها به ترتیب 4.475، 1.85، 1.665 و 2.68 متر اعلام شده است، که نسبت به ix35، کاهش در طول و عرض، افزایش فاصله محورها و عدم تغییر ارتفاع را نشان میدهد. بدنه این خودرو روی رینگهای 17 یا 18 اینچی استوار میشود.
دو نمایشگر 12.4 اینچی در کنار یکدیگر، کنترل حساس به لمس برای سیستم تهویه و اهرم تعویض دنده الکترونیکی و تزئین دو رنگ فضای کابین به روشی نامعمول، از مهمترین موارد قابل توجه در کابین هیوندای موفاسا است.
از مهمترین امکانات رفاهی هیوندای موفاسا میتوان به روکش چرم، کروزکنترل تطبیقپذیر، سقف پانوراما، تهویه مطبوع الکترونیکی تک منطقهای، تنظیم برقی صندلی راننده و ترمز پارک برقی اشاره کرد.
هیوندای موفاسا به پیشرانه 2 لیتری تنفس طبیعی با 150 اسببخار قدرت و 190 نیوتنمتر گشتاور با گیربکس شش سرعته اتوماتیک AT مجهز شده است و میتواند تا 187 کیلومتر برساعت سرعت بگیرد.
برند وویا (Voyah) به عنوان یکی از زیرمجموعههای گروه دانگ فنگ در سال 2019 و با هدف عرضه مدلهای برقی و هیبرید لوکس، تاسیس شد. سبد محصولات این برند در حال حاضر دو کراساور کوریج و فری، سدان پشن و مینی ون دریم را شامل میشود، اما بهزودی پنجمین محصول یعنی مدل پرچمدار تایشان هم به این جمع اضافه خواهد شد.
مدتی قبل، تصاویر و برخی مشخصات فنی وویا تایشان توسط وزارت صنعت و فناوری اطلاعات چین (MIIT) منتشر شد. حالا نماینده وویا در روسیه، تعداد تصویر از این شاسیبلند پرچمدار را منتشر کرده است. با توجه به این اتفاق، به نظر میرسد که وویا تایشان در خارج از چین از جمله روسیه هم عرضه خواهد شد. البته هنوز مشخص نیست که نام نهایی این خودرو چه باشد.
لیپ موتور که در سال 2015 توسط مهندس الکترونیک به نام Zhu Jianming تاسیس شد، به یکی از خودروسازان موفق چینی تبدیل شده است. سبد محصولات این برند در حال حاضر، چند مدل متنوع از هاچبک شهری گرفته تا شاسیبلندهای بزرگ با قوای حرکتی برقی و هیبرید را دربرمیگیرد. بزرگترین محصول این برند یعنی C16 با طول و فاصله محوری 4.915 و 2.825 متر، از سال گذشته عرضه میشود.
اما لیپ موتور D19 با طول بدنه بیشتر از 5 متر، به زودی به عنوان مدل پرچمدار و پیشرفتهترین محصول این برند وارد بازار خواهد شد. لیپ موتور همزمان با انتشار تصاویر D19، از رونمایی این مدل در 16 اکتبر خبر داده است.
در نمای جلوی لیپ موتور D19 با فرم دوتایی چراغهای جلو به همراه نوار نورانی بین دیلایت روبرو هستیم. نوار کرومی حاشیه پنجرهها، هویت پرچمدار D19 را یادآوری میکند، درحالیکه حسگر لیدار بالای شیشه جلو نیز از وجود سامانه خودران در این کراساور خبر میدهد. بنابر اعلام سازنده، دو تراشه اسنپ دراگون 8797 وظیفه نیرودهی به سیستم اطلاعات سرگرمی و دستیارهای راننده را به عهده دارد.
بنابر گمانهزنی رسانههای چینی، قیمت لیپ موتور D19 در بازه 250 تا 300 هزار یوان تعیین خواهد شد. البته بعید نیست که این رقم تاحدی کاهش پیدا کند، چراکه لیپ موتور C16 در حال حاضر با قیمت 162 تا 182 هزار یوان به فروش میرسد.
لیپ موتور قصد دارد یک مینی ون بزرگ با پلتفرم مشترک با D19 را نیز در آینده نزدیک عرضه کند. همین چند روز پیش بود که یک هاچ بک جمع و جور به نام BO2 (لافا5) هم توسط لیپ موتور معرفی شد. جانشین مدل T03 که در ایران حضور دارد نیز بهزودی با تغییرات ظاهری و تجهیزات بیشتر، رونمایی خواهد شد، هرچند که بنابر اعلام رسانهها، قیمت آن همچنان در محدوده 60 هزار یوان باقی میماند.
راوفور ادونچر چه ویژگیهایی دارد؟
شهریور 1404: شرکت آذریوردسال قرار است برای جانبازان معزز، تیپ ادونچر خودرو تویوتا راوفور را وارد و عرضه کند.
تاکنون تیپهای مختلفی از راوفور با ویژگیهای متنوع توسط شرکتهای زیادی وارد شدهاند. راوفور ادونچر، از موتور 2 لیتری تنفس طبیعی بهرهمند شده و دو دیفرانسیل است.
راوفور ادونچر آذریوردسال، یکی از پرآپشنترین نسخههای وارداتی راوفور محسوب میشود و با مدل 2025 عرضه خواهد شد.
راوفور ادونچر از موتور 2 لیتری تنفس طبیعی بهرهمند شده که خروجی آن به 170 اسببخار قدرت و 206 نیوتنمتر گشتاور میرسد. گیربکس آن از نوع CVT با 10 دنده مصنوعی بوده و نیرو را به همه چرخها (AWD) منتقل میکند.
سیستم تعلیق در جلو از نوع مک فرسون و در عقب دبل ویشبون است.
طبق کاتالوگ منتشر شده از سوی آذریوردسال، این خودرو با ویژگیهای زیر عرضه خواهد شد:
. ایربگهای پردهای جلو و عقب
. ایربگ زانوی راننده
. کنترل پایداری
. ترمز اضطراری
. کمک حرکت در سربالایی و سرازیری
. سنسور باد تایر
. کمک به ماندن بین خطوط
. سیستم پیشگیری از برخورد
. کروز کنترل تطبیقی
. کنترل نور بالا
. فرمان برقی
. 6 حالت رانندگی
. کلاستر 12.3 اینچی دیجیتال
. اتوهلد
. ترمز پارک الکترونیکی
. 6 اسپیکر
. کی لس استارتر
. دوربین 360 درجه
. تهویه اتوماتیک دوکاناله
. تهویه ردیف عقب
. گرمکن صندلیهای جلو
. چراغ خوش آمدگویی
. نمایشگر مرکزی 10.25 اینچی
. اپل کارپلی و اندروید اتو
. سنسور نور و باران
. چراغهای ال ای دی
. آینه جانبی تاشو برقی
. صندلی های ترکیبی چرم و پارچه
. و ...
در نمایشگاه خودرو مونیخ 2025 که با نام IAA نیز شناخته میشود، شرکت لیپ موتور هم از یک هاچبک برقی به نام لافا 5 رونمایی کرد.
هوندا وزل از سال 2021 تاکنون در چین و ژاپن به فروش میرسد. این خودرو در اروپا با نام HR-V حضور دارد، که البته نباید با HR-V بازار آمریکا اشتباه گرفته شود. پس از بروزرسانی در بهار 2024، حالا تیپ نیرومند RS نیز برای این کراساور هیبرید معرفی شده است.
چهره هوندا وزل RS به واسطه طراحی جزئیات جلوپنجره و نشان قرمز RS روی آن به همراه قطعات پلاستیکی بخش پایینی بدنه با جزئیات نقرهای، از مدل استاندارد متمایز میشود. علاوه بر اینها باید به طرح جدید رینگهای 18 اینچ، حذف آنتن کوسهای و تزئین آئینه جانبی با رنگ مشکی اشاره کرد.
ضمن بازنگری در تنظیمات فرمان و تعلیق هوندا وزل RS، فاصله کف تا سطح زمین هم از 1580 به 1545 میلیمتر کاهش یافته است.خریدار میتواند یکی از 5 رنگ موجود را برای تزئین بدنه انتخاب کند.
در فضای کابین هوندا وزل RS با جزئیات قرمز، روکش چرم برای فرمان و دسته دنده، روکش جیر در بخش کناری صندلیها و تزئین پوشش داخلی سقف با رنگ مشکی روبرو هستیم.
هوندا وزل RS به صورت استاندارد به مجموعه دستیار ADAS هوندا، چراغهای LED، تهویه دومنطقهای، گرمکن فرمان و صندلیهای جلو، شارژر بیسیم و بازشوی برقی صندوق، مجهز شده است. در تیپ کامل، دوربین عقب در آینه وسط و سیستم صوتی پرمیوم با 10 بلندگو نیز اضافه میشود.
برخلاف انتظار، مشخصات فنی هوندا وزل RS با مدل استاندارد تفاوتی ندارد. قوای حرکتی این خودرو از سامانه هیبرید شامل پیشرانه 1.5 لیتر تنفس طبیعی با 106 اسببخار قدرت و دو موتور برقی تشکیل میشود. این سامانه در مجموع، 131 اسببخار قدرت و 253 نیوتنمتر گشتاور را به محور جلو یا هر دو محور انتقال میدهد.
هوندا وزل e:HEV RS از اکتبر 2025 در ژاپن عرضه میشود. قیمت پایه این خودرو برای دو تیپ محور-جلو و چهار چرخ محرک به ترتیب 3.75 و 3.97 میلیون ین (25,400 و 26,800 دلار) تعیین شده است.
برای ما ماشینبازها، دنیای فعلی خودروها واقعاً بیمعنی و پوچ شده. همهچیز فانتزی و تصنعی. دیجیتالی و کامپیوتری. برقی و مثلاً هوشمند. بهوضوح در حال دور شدن از فلسفه ابرپدیدهای به اسم خودرو هستیم. این یعنی فراموش شدن اصالت. البته که تازهواردها از این موج جدید استقبال میکنند. چون دیگر مجبور نیستند به سنتها وفادار بمانند. درست در چنین فضای دلهرهآوری، اشرافزادهای به اسم «شوالیه فلایینگ اسپور از نوادگان سِر بنتلی»، ورق را برمیگرداند.
پیدا کردن ریشههای این خودرو به خیلی قبل برمیگردد. خیلی خیلی قبل؛ یعنی سال 1955. زمانی که بنتلی موتورز لیمیتد هنوز جزو زیرمجموعههای رولزرویس بود. شرکت آن زمان خودرویی تولید کرد به اسم S1 که در واقع یک نسخه بهروزرسانیشده از رولزرویس Silver Cloud با پیشرانه 6 سیلندر خطی بود. این محصول یک ویرایش لوکستر و اسپرتتر از کانتیننتال افسانهای بود. نسخهای که به لطف شاسی فولادی و بدنه بزرگتر، با استقبال ثروتمندان روبرو شد. یکی دیگر از دلایلی که S1 به فروش خیرهکنندهای دست پیدا کرد این بود که داخل کابین آن از چرم ممتاز و چوب واقعی و حتی سیستم تهویه مطبوع استفاده شده بود. پشت صندلیهای جلو، میزهای چوبی جمعشونده تعبیه شده بود. جزئیاتی که البته روی تولیدات رولزرویس دیده نمیشدند.
اقبال بنتلی S1 ، شرکت را مجاب کرد تا نسخه جدیدی از آن را 4 سال بعد به اسم S2 تولید کند. آن روزهایی که خودروهای لوکس به معنای واقعی تولید میشدند، دستساز بودن واقعاً اشاره به محصولی داشت که توسط یک تیم مهندسی و یا پیمانکاران حرفهای با دست ساخته میشد. مجموعههایی که هرکدام نسخههای خاص خودشان را از یک مدل تولید میکردند. بوگاتی رویال، رولزرویس فانتوم، سانبیم 16، آلفارومئو 6C و خیلی دیگر از مدلهای تشریفاتی آن روزهای اروپا به همین فرم ساخته میشدند.
مدل جدید بنتلی S2 هم با چنین ساز و کاری در 1959 با یک پیشرانه قویتر 8 سیلندر V شکل ساخته شد. یکی از پیمانکاران، شرکت H.J Mulliner بود که برای خودش یک تیپ منحصربهفرد از این خودرو را ساخت و اسمش را هم Flying Spur گذاشت. تیپ فلایینگ اسپور، به لطف بدنه کشیدهتر و عریضتر، امکانات بیشتر، جزئیات لوکستر و رنگهای جذابتر در بین تمام تیپها به درخششی فوقالعاده دست پیدا کرد.
این موفقیت باعث شد همکاری مولینر با بنتلی در نسل سوم یعنی S3 هم ادامه پیدا کند. حالا دیگر بنتلیهای سری S در حال تبدیل شدن به یک شخصیت مستقل و نمادی از ساختارشکنی در دنیای لوکسها بودند. چیزی که رولزرویس هنوز هم جرئت انجام دادنش را ندارد. یک شخصیت لوکسگرای اسپرتپسند هرچه بود پرونده این 3 محصول در سال 1965 برای رفتن به سمت تولید سدان T1 بسته شد.
40 سال بعد از تولید آخرین مدل بنتلی S3 تیپ فلایینگ اسپور، شرکت در 2005 برای اولینبار یک مدل مستقل با همین نام معرفی کرد. این خودرو درواقع مدل سدان همان کانتیننتال طوفانی بود. نکته جالب درباره فرایند تولید این خودرو آن است که در تمام این سالها، بنتلی محصول فوق را در یک کارخانه Cewe شهر چشر ساخته است. اصالت یک همچین چیزی است که شاید تازهواردهای امروزی متوجهش نمیشوند.
اگر خودروهای جدید را یک لپتاپ روی چهارچرخ تلقی کنیم، بنتلی فلایینگ اسپور قطعاً یک تکه جواهر است که زیرش چهار چرخ نصب شده است. این فقط یک سمت ماجراست. بنتلی شخصیت خودش را طوری معرفی کرده که علاوه بر یک فوقلوکس، باید کارایی یک گرندتورر اسپرت را هم داشته باشد. این ترکیب باید در چهرهاش هم دیده میشود. شما فکر کن باید یک موشک کروز طوری طراحی کنید که بهعنوان یک نماد زیبایی در موزه هم نمایش داده شود. تبدیل گراز به حیوان خانگی کمی دیوانگی است.
البته بنتلی خودش متخصص کنار هم آوردن این تضادها است. در یک سدان لوکس با تمایلات شدید تجملگرایانه، حضور قوس روی بدنه و گلگیر واقعاً زجرآور است. همین خمیدگی خودش یکی از الزامات مدلهای اسپرت است. حالا در این بین باید به فکر آیرودینامیک هم باشیم. چراغهای اصلی بهوضوح اشاره مستقیمی به آرایش الماس دارند. باید هم اینطور باشد. بنتلی در روز روشن هم میدرخشد.
در نمای عقب بنتلی حوصله بیشتری به خرج داده. چراغها نه خیلی شق و رق مثل رولزرویس شدهاند نه خیلی تند و تیز مثل آستونمارتین. یک تعادل منطقی. این حالت علاوه بر القای حس قدرت و وقار، سیگنال مغرور بودن بریتانیاییتبارها را هم به رخ میکشد.
شاید این برای اولینبار باشد که میخواهیم با اشاره به ریزترین جزئیات، عمق اشرافیگری داخل کابین یک خودرو را بررسی کنیم. جایی که حقیقتاً دستساز بودن بهوضوح دیده میشود. پس ببخشید که مجبور هستیم از کلمات انگلیسی استفاده کنیم.
اول از همه با Bookmatch Veneer شروع میکنیم. متاسفانه این عبارت ترجمه دقیقی ندارد. فقط همین را میشود گفت که بوکمَچ یک اصطلاح در معماری و طراحی داخلی است که به نوع خاصی از چیدمان دو قطعه سنگ یا کاشی در کنار هم گفته میشود که طرحها و رگههای آنها در یک خط قرینه قرار بگیرند و شبیه یک کتاب باز به نظر برسند. وِنیر هم یک لایه نازک از چوب واقعی است که برای افزایش زیبایی روی سطوح دیگر قرار میگیرد. یک همچین چیزی برای تریم داخلی بنتلی فلایینگ اسپور استفاده شده است. این طراحی برای خودش عالمی دارد. بنتلی یک کاتالوگ جداگانه فقط برای تریم داخلیاش دارد. مثلاً یکی از مدلها اکالیپتوس فیدلبک نام دارد و یکی دیگر گردوییِ بورِ طرحدارِ تیره.
پوشش سطوح هم قیامت است. چرم روی صندلی، رودری، فرمان، دستهدنده و غیره همگی در سطح A+ تهیهشده از شمال اروپا هستند که بهترین گاوها را پرورش میدهند. جنس چرمها هم نوعی شبیه به آلکانتارا به اسم Eliade است که سقف را هم با آن پوشش میدهند. بنتلی میگوید ترکیب تریم بوکمچ و چرم، نوعی فضاسازی برای عصر معاصر است. دوخت دستی تمام صندلیها یک چیزی بین ۱۷ تا ۲۰ ساعت زمان میبرد. در مجموع بیش از ۳۰ متر نخ در کابین این خودرو استفاده شده است.
بریم سراغ آیتم بعدی. روی کنسول فلایینگ اسپور میتوانید تعدادی دکمه مکانیکی فولادی براق ببینید که با تکنیک knurling یا آجزنی طراحی شدهاند. دکمههایی که بهصورت Organ-Stop بیرون کشیده میشوند. حالا داستان این اُرگان-استاپ چی بود این وسط؟ ارگان همان ارگ کلیسایی است که نوازندهها برای تغییر نت و ریتم، دکمههایی موسوم به ارگان-استاپ را بیرون میکشیدند و یا فرو میبردند. این نوع انتخاب دکمهها با توجه به مهندسی احساس لامسه (موسوم به Haptic) طراحی شدهاند.
دیدید که ما چقدر روی طراحی دریچههای تهویه مطبوع حساس هستیم. به طرز غیرقابل توضیحی یک قانون وجود دارد؛ هر خودرویی که طراحی دریچه تهویه مطبوع آن خاص و ویژه باشد، حتماً خودروی درست و حسابی است. در این بنتلی حتی این دریچههای معروف هم اسم خاص خودشان را دارند. شرکت به آنها Bull’s-eye میگوید. اصطلاحی به معنی مرکز یک هدف. درنهایت طبق یک سنت دیرینه، آن وسط یک ساعت عقربهای از برند Breitling تعبیه شده تا لوکسسازی داخل کابین را به کمال خودش برساند. واقعاً چرا یک خودروساز باید در این حد روی ریزهکاریها مایه بگذارد؟ خُب البته که دلیلش مشخص است؛ شرافت و اصالت.
شاید اصل قضیه اینجا باشد. اینجا خبری از آن آپشنهای الکی کاتالوگ پُرکُن نیست. به جای آنکه سر و کله مشتری را با یک دو جین تجهیزات بیمورد شلوغ کنند، همهچیز با تمرکز روی خاص بودن تعبیه شده است. مثلاً شیشههای این خودرو همگی دولایه-آکوستیک هستند و به لطف درزگیری دقیق دربها و کفها، به قول خود بنتلی راننده و سرنشین را به یک «سکوت کتابخانهای» دعوت میکند.
ازجمله تجهیزات ایمنی خودرو میتوان به سیستم کنترل ترمز در پیچها یا CBC اشاره کرد. چیزی احتمالاً قبل از این کمتر شنیده بودید. فلایینگ اسپور با توجه به وزن بالا و قوای محرکه پرقدرت خود، غیر از سیستمهای مرسوم پایداری الکترونیکی و کشش به نظارت پیوسته روی ترمزها بهویژه در زمان پیچیدنهای سنگین نیاز دارد. دقیقاً CBC به درد همچین کاری میخورد. سیستم صوتی بنتلی فلایینگ اسپور خوب نیست. عالی نیست. حیرتانگیز است. مجموعهای فوق حرفهای از برند Naim که اینکارهها میدانند چه معجزهای میکند.
تا اینجای کار چی دیدیم؟ یک سوئیت تجملاتی در یکی از بهترین هتلهای موناکو. از اینجا به بعد قرار است پشت یک سوپراسپرت بیرحم قرار بگیریم. این همان تضاد دیوانهوار بنتلی است.
البته این که خودروهای فوق لوکس باید دارای پیشرانههای سنگین باشند، یک سنت قدیمی است. ولی سنگین داریم تا سنگین. بنتلی فلایینگ اسپور امروز ما، درون آن قفسه سینه حجمش، میزان یک ابرپیشرانه 6 لیتری 12 سیلندر W شکل است. همین جمله میتواند تیتراژ پایانی این مطلب باشد. بنتلی و در رأس آن فولکسواگن زیر بار تمام هزینهها، انتقادات و حتی جرائم دولتی میروند تا نه فقط دست از پیشرانههای بنزینی برندارند، بلکه از نسخههای اینچنین طوفانی هم صرفنظر نکنند.
خیلیها فکر میکنند بنتلی اولین مصرفکننده این قوای محرکه عجیب و غریب بود. در حالی که اولینبار سال 99 میلادی خود فولکسواگن کانسپتی به همین نام یعنی W12 ساخت. بعدش نسخههای محدودی از سدان فائتون و شاسیبلند توآرگ هم به این پیشرانه مجهز شدند. یک بار هم آئودی A8 (از زیرمجموعههای فولکس) با W12 تولید شد؛ اما تردیدی نیست که اوج شکوه این بلوک با بنتلی معنا پیدا کرد. آنچه میبینید درواقع ترکیبی از دو بلوک VR6 با زاویه 15 درجه است. این یعنی طول بلوک پیشرانه از یک V12 متعارف کوتاهتر است و درنهایت دست مهندس را برای توسعه سیستم انتقال قدرت چهار چرخ محرک و بزرگتر کردن مکانیزم تعلیق، بازتر میکند. البته این شیوه آرایش سیلندرها باعث شده تا زنجیر تایم در دیوار پشتی پیشرانه قرار بگیرد و عملاً کار را برای سرویسها و یا تعمیرات احتمالی فوقالعاده سخت میکند.
خروجی فلایینگ اسپور با حضور دو توربوشارژر 626 اسببخار است. گشتاور هم مثل آب خوردن عدد 820 نیوتنمتر را نشان میدهد. اتصال این خروجی به یک جعبهدنده حرفهای میتواند عواقب خطرناکی داشته باشد. وقتی آن جعبهدنده ZF مدل 8HP90 باشد که هیچی. قدرت که از پیشرانه بیرون آمد و با جعبهدنده کنترل شد، توسط سیستم Torsen به هر چهار چرخ منتقل میشود و درنهایت شتاب صفر تا صد 4.3 ثانیهای ثبت میشود. رسیدن به سرعت نهایی 325 کیلومتر در ساعت برای این ابوالهول 5.3 متری 2.5 تنی واقعاً کار سختی نیست.
وقتی روی یک خودروی امروزی باک سوخت 90 لیتری نصب میشود، یعنی خودروی موردنظر یا برای رالی داکار ساخته شده یا مصرف بنزینش بیرحمانه بالاست. بنتلی فلایینگ اسپور بهطور میانگین در هر 100 کیلومتر 15 لیتر سوخت مصرف میکند. بله قبول داریم که این عدد برای یک همچون پیشرانهای مثل مصرف هیبریدیها است. تازه این در حالی است که شرکت از فناوری غیرفعال کردن نیمی از سیلندرها در پیمایشهای سبک هم بهره میبرد.
بنتلی فلایینگ اسپور یک کابوس ترسناکی هست که وسط یک رویای شیرین تجربه کردیم. شاید هم یک رویای شیرین درست وسط یک کابوس ترسناک.
در تمام کشورهایی که حکومت پادشاهی دارند، انتخاب جانشین پادشاه همیشه داستاندار میشده. حتی در قضیه مربوط به شاهزاده و ولیعهد هم، به ارث رسیدن تاجوتخت خیلی بیحاشیه نیست؛ اما در امپراطوری باواریا اوضاع به آرامی و با تسلط پیش میرود. جانشینها یکی پس از دیگری میآیند و میروند. شاهزادههایی کاربلد و اینکاره. بدون اینکه جنگ و خونریزی شود. بدون اینکه کل سلطنت لطمه بخورد. این درست همان چیزی است که سری 5 دارد 50 سال انجامش میدهد. حالا هم که تاج طلایی به G60 رسیده. شاهزادهای جوان، بچه خوشگل و تو دل برو!
سال 2017 اینا هستیم. شرکت بهتازگی دنیا را با رونمایی از نسل ششم سری 7 (کد G11) منهدم کرده است. بامو با سدان افسانهایاش برای اولینبار از یک پلتفرم چندبخشی به اسم CLAR استفاده کرده بود. ایدهای کهکشانی برای کاهش هزینه تولید و ایجاد بستر برای توسعه فناوریهای جدیدتر؛. حالا که یک چیزی روی سری 7 جواب داده، چرا روی سری 5 جواب ندهد؟ همان ایام، دقت کنید همان سال 2017 اینا که نسل هفتم سری 5 تازه رونمایی شده بود، شرکت کار روی نسل هشتم را استارت زد. نسخه جدید باید طوری ساخته میشد که از سری 5 فعلی بهتر باشد و از طرفی از سری 7 فعلی بالاتر نیاید. چه بساطی شده بود. در همان جلسات اولیه مدیران و مهندسان، همه همنظر بودند که ماجرای جلوپنجره بزرگ سری 7 که با واکنش تند خریداران قدیمی روبرو شده بود، نباید روی این خودرو اجرا شود.
فرایند تحقیق و توسعه با ساخت یک نسخه گِلی یک به یک (در ابعاد واقعی) جدیتر شد؛ اما همانطور که گفتیم شرکت نمیتوانست کاری کند که نسل جدید سری 5 فضایی رادیکال مثل سری 7 پیدا کند. با آغاز سال 2020 کمکم تستهای میدانی شروع شد. چالش دیگر بامو این بود که همزمان با توسعه نسخههای بنزینی و هیبریدی، مجبور بود ویرایش تمام برقی موسوم به i5 را هم توسعه بدهد.
کار با زمستان سخت در سوئد استارت خورد. آزمایش سردسیری مدلهای بنزینی که اصلاً جای نگرانی نداشتند. مهم این بود که شرکت بفهمد مدل برقی در دمای منفی 30 چه عملکردی دارد. آزمون سخت جادهای با تست ارتفاع در جادههای کوهستانی آلمان و اتریش ادامه پیدا کرد تا عملکرد سیستم توربو و هیبریدی در شیب بالا هم بررسی شود. حالا دیگر رسانهها نسبت به عرضه قریبالوقوع نسل هشتم سری 5 مشکوک شده بودند. در نهایت تست گرمسیری در مراکش و ایالت نوادا برای سنجش پایداری رنگ بدنه و عملکرد سیستم تهویه و البته کیفیت متریال داخلی در گرمای بالای 45 درجه با موفقیت انجام شد. مثلاً یکی از آزمایشها این بود که نسخه برقی باید بدون استفاده از کولر 2 ساعت زیر دمای 40 درجه باقی میماند بدون اینکه باتری یا نمایشگرهای داخلیاش به مشکل بخورد.
قبل از رونمایی رسمی، شرکت یک تست سنگین عملکردی را هم در پیست نوربرگرینگ مخصوص مدل M Power برگزار کرد تا شتاب و سرعت بالا را هم بررسی کرده باشد. با شروع سال 2023 طی یک استراتژی هوشمندانه، شرکت اجازه داد تا جاسوسان صنعتی تصاویر مدلهای استتاری را مثلاً بهصورت پنهانی فاش کنند و درنهایت نسل هشتم این خودرو در اوایل سال 1402 خودمان بهصورت رسمی رونمایی شد.
اینکه بتوان بامو را در یک نگاه تشخیص داد، هنر خدایان باواریا است. اینکه بعد از 50 سال از تولد اولین مدل، حالا در هشتمین نسل هم میتوان از کیلومترها دورتر حتی با دیدن نصف یک چراغ جلو هم فهمید این خودرو چیست، جادوی طراحی بامو است. نسل جدید با یکی از سختترین چالشهای تمام عمر این سری روبرو شده بود. چراکه در روزگاری میخواست رونمایی شود که مدرنیته و طراحیهای ساختارشکن بیاندازه محبوب شدهاند. ولی اصالت شرکت این اجازه را نمیدهد که مدلهای بازاریپسند بسازد. جانشین نسل پنج (G30) طوری ورق را برگرداند.
سری 5 جدید به طرز ملموسی نسبت به تمام مدلهای تاریخ این محصول بزرگتر شده است. طول 97 میلیمتر، عرض 33 میلیمتر و ارتفاع هم 36 میلیمتر. اگر فکر میکنید مثلاً 3 سانت اونقدر چیز خاصی نیست که شلوغ و پلوغ کنیم، باید بگوییم که هر یک سانتیمتر تغییر در ابعاد خودرو نیاز به تغییر در شاسی، چفت و بستها، تجهیزات، ایمنی، آیرودینامیک و درنهایت ایمنی و کارایی دارد که واقعاً به این سادگیها نمیشود انجامش داد. از نظر تخصصی، طراحی سری 5 با وجود این رشد بالاتنه، میتواند یک الگوی فاخر مهندسی هم باشد. چراکه بدنه تیپ G60 از نظر ضریب درگ با ثبت عدد 0.22 الی 0.23 یک رکورد عالی به حساب میآید.
نسل هشتم سری 5 دارای یک ساختار گرافیکی جدید برای چراغ جلو است. نور اصلی و راهنماها در دو طرف داخلی کاسه چراغ قرار گرفتهاند تا زبان بصری عمداً مینیمال باشد. در یکی از کنفرانسهای خبری بعد از رونمایی این خودرو، مدیران شرکت بهصراحت گفتند که سبک جدید طراحی چشمان این خودرو یک برداشت مدرن از همان چراغهای دوقلوی سنتی است.
اما بیتردید امضا اصلی و اصیل همه تولیدات باواریاییها همان جلوپنجره معروف به Kidney (کلیه) است که در محصول جدید هم با استادی تمام مدرنتر و فضایی شده است. بهخصوص در مدلهای برقی که با یک نوار نورانی جذاب روی الکتریکی بودنش تاکید شده است. ازجمله دیگر تغییرات تاریخی این خودرو میتوان به نصب دستگیرههای همسطح بدنه و چراغهای عقب باریک (L شکل) اشاره کرد که در هیچیک از نسخههای قبلی ندیده بودیم.
شاید فناوری برای خیلی از خودروسازان دنیا یک چیز آلاگارسون باشد ولی در صنعت خودروسازی آلمان یک چیز اجباری است. انگار اگر خودرویی بسازند که از نظر فناوری و تکنولوژی رقیبکُش نباشد، عصمتشان لکهدار میشود. شاید بامو زیادی در این زمینه آیندهنگر بوده. آخه نمایشگر خمیده؟ آن هم 14.9 اینچ؟ سیستمعامل جدید iDrive نسخه 8.5 که بر اساس زبان برنامهنویسی لینوکس نوشته شده، چیزی فراتر از هوشمندی عمل میکند.
یک چیز دیگر هم در این خودرو وجود دارد که واقعاً ترسناک است. آن هم یک نوار نورانی لمسی به اسم Interaction Bar است که البته اولینبار با سری 7 معرفی شد. شما فقط کافیست انگشت مبارک را روی این نوار بکشید تا علاوه بر یک بازی رنگی جذاب، روی سیستمهای صوتی و تهویه مطبوع و مکانیزمهای هشداردهنده کنترل داشته باشید.
اطلاعاتی در دست است که شرکت حتی در نسخههای فول و لوکس این مدل هم استفاده از چرم واقعی را متوقف کرده است. احتمالاً این دوستداران محیطزیست قضیه را خیلی جدی گرفته بودند. حالا نسخههای مصنوعی مثل Veganza بهعنوان پوشش صندلیها در دسترس است.
آخ که چقدر بامو به فناوری احترام میگذارد. اینجا یک سیستمی داریم به اسم ALC (مخفف Automated Lane Change به معنی تغییر خط خودکار). حالا داستان چیه؟ شما فقط کافیست زمانی که این سیستم فعال شده، به آن جهتی که مدنظر دارید بدون راهنما زدن «نگاه کنید»، خودرو با رعایت تمام شرایط و احتیاط به همان جهت حرکت میکند. دقت کردید فقط با نگاه.
از این چیزها روی 530 جدید الا ماشالا زیاد داریم. مثلاً رانندگی خودران سطح 2 پلاس (پیشرفته). اگر بخواهید در خودروهای شاخ امروزی از سیستم خودران استفاده کنید نهایتاً مجبور هستید این سیستم را در سرعت هفتاد هشتاد کیلومتر در ساعت اجرا کنید؛ اما در این خودرو سیستم هوشمند خودران تا سرعت 130 کیلومتر در ساعت هم میتواند هدایت خودرو را به عهده بگیرد.
آپشن دیوانهکننده دیگر این خودرو Parking Assistant Professional است که میتواند مسیرهای پیچیده را تا 200 متر در حافظه خود ضبط کند هر بار در صورت لزوم آن را تکرار کند. حالا این هیچی. این ذخیره مسیر را میتوانید با موبایل هم انجام بدهید.
به لطف سیستمعامل جدید G60 میتوان با همان موبایل یا حتی با ساعتهای هوشمند هم خودرو را از راه دور روشن کرد. در بخش تهویه مطبوع هم شگفتی داریم. بگذریم از اینکه هر کدام از چهار سرنشین میتوانند دمای مدنظر خودشان را انتخاب کنند، در این محصول شاهد سیستم گرمایش مخصوص پاهای نفرات جلو هم هستیم. نه اینکه باد گرم یا سر از زیر بخورد. این را که سمند هم داشت. یک سیستم مستقل با دمای قابل تنظیم که از زیر صندلی به پشت پا برخورد میکند و تداخلی با دمای کلی داخل کابین ایجاد نمیکند.
بعد از 7 سال درخشش پیشرانه رؤیایی سری N20، بامو توسعه بلوک جدید قوای محرکه خود به اسم B48 را استارت زد. نسخهای قویتر، سبکتر، کممصرفتر و با آلایندگی کمتر.
بامو 530 تیپ G60 مجهز به نسخه 2 لیتری توربوشارژ همین پیشرانه بود. اعداد خروجی 255 اسببخار قدرت و 400 نیوتنمتر گشتاور را نشان میدهند. جالب است 530 نسل قبل با قوای محرکهای 2 لیتری توربوشارژ میتوانست 248 اسببخار نیرو تولید کند. کاملاً کافی است. بله این خروجی برای به حرکت درآوردن اندام 5 متری 1.8 تنی آن کاملاً کافی است. کافی یعنی پیمودن شتاب صفر تا صد در 6.3 ثانیه و رسیدن به سرعت نهایی 255 کیلومتر در ساعتی.
مثل همیشه این وسط نباید نقش مؤثر جعبهدنده 8 سرعته ZF (با کالیبراسیون نرمتر و واکنش سریعتر) را هم فراموش کرد که مثل این تازه عروس دومادها، یک رابطه عاشقانه چیک تو چیک با موتور برقرار میکند. این خودرو در شتابگیریهای ثانویه (مثلاً 80 تا 120 کیلومتر در ساعت) تقریباً بدون لگ عمل میکند و لرزش عمل میکند. انگار نه انگار که گشتاور نیاز دارد خودش را در دور پایین احیا کند.
سیستم تعلیق 530 جدید در نوع خودش فوقالعاده است. در محور جلو شاهد ساختار بهروزشده دوجناغی هستیم تا در پیچها میزان کَمبر (زاویه بین سطح عمودی چرخ و سطح جاده) به بالاترین بازده خودش برسد. در محور عقب هم سیستم حیرتانگیز 5 اتصاله را میبینیم که در چسبندگی بهویژه در زمان خروج از پیچها مؤثر است. در این خودرو چرخهای عقب تا 2.5 درجه منحرف میشوند تا میدان گردش کمتر شود. اطلاعاتی در دست است که نشان میدهد این خودرو در یک تست واقعی با وجود دیسک ترمزهای فوق عریض توانسته از سرعت 100 کیلومتر در ساعت طی 34 متر به توقف کامل برسد.
تمام این چیزهایی که گفتیم شبیه یک سوپراسپرت مسابقهای بود؛ اما بامو 530 تیپ G60 همانطور که ادعا میکند فقط یک سدان ساده خانوادگی است.